loading...
ミ★ミلاچیــــــــــــــنミ★ミ
DUYĞU بازدید : 237 چهارشنبه 17 مهر 1392 نظرات (9)

 

 آهو خیلی خوشگل بود,یک روز یک پری سراغش اومد و بهش

 گفت:آهوجون!دوست داری شوهرت چه جور موجودی باشه؟

 آهو گفت:یه مردخونسردو خشن و زحمتکش.

 پری آرزوی آهو روبرآورده کردوآهو با یک الاغ ازدواج کرد.

 چند ماه بعد آهو والاغ برای طلاق سراغ حاکم جنگل رفتند.

 حاکم پرسید:علت طلاق؟

 آهو گفت:توافق اخلاقی نداریم , این خیلی خره!

 حاکم پرسید:دیگه چی؟

 آهو گفت:شوخی سرش نمیشه,تا براش عشوه میام جفتک

 میندازه. حاکم پرسید:دیگه چی؟

 آهو گفت:آبروم پیش همه رفته,همه میگن شوهرم حماله!مشکل

مسکن دارم,خونه ام عین طویله است.اعصابم  را خورد کرده,

 هر چی ازش می پرسم مثل خر بهم نگاه می کنه.

 حاکم پرسید:دیگه چی؟

 آهو گفت:تا بهش یه چیز میگم صداش رو بلندمیکنه و عرعر می کنه.

از من خوشش نمیاد,همه اش میگه لاغر مردنی,تو مثل مانکن ها

میمونی. حاکم رو به الاغ کرد و گفت:آیا همسرت راست می گوید؟

 الاغ گفت:اره

 حاکم گفت:چرا این کارا رو میکنی!؟

 الاغ گفت:واسه اینکه خرم!!!.

 حاکم فکری کرد و گفت:خب خره دیگه چی کارش میشه کرد.

  نتیجه گیری اخلاقی:در انتخاب همسر دقت کنید.

  نتیجه گیری عاشقانه:مواظب باشید...

  وقتی عاشق موجودی می شوید عشق چشمهایتان را کور نکند.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 141
  • کل نظرات : 4406
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 17
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 16
  • بازدید امروز : 136
  • باردید دیروز : 17
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 342
  • بازدید ماه : 1,943
  • بازدید سال : 19,568
  • بازدید کلی : 424,211
  • ↘↙
    آدرس وبلاگ دیگرم
    در صورت تمایل دیدن فرمایید.