شمع به کبریت گفت:
از تو میترسم تو قاتل من هستی...
کبریت گفت:
از من نترس...
از ریسمانی بترس که در دل خود جای دادی!!!
عامل نابودی انسان ها تفکرات منفی خودشان است
نه عوامل بیرونی...
شمع به کبریت گفت:
از تو میترسم تو قاتل من هستی...
کبریت گفت:
از من نترس...
از ریسمانی بترس که در دل خود جای دادی!!!
عامل نابودی انسان ها تفکرات منفی خودشان است
نه عوامل بیرونی...
این نظر توسط نازدونه در تاریخ 1394/06/28 و 11:13 دقیقه ارسال شده است | |||
سلام
.♥ .♥ ..♥ ...♥ ....♥ .....♥آپم بهم سر بزني خوشحالم ميكني ......♥......................♥...♥ ..........♥.............♥............♥ ..............♥.....♥...................♥ ...................♥.....................♥ ................♥......♥..............♥ ..............♥.............♥....♥ .............♥ ...........♥منتظرتم .........♥ ......♥ ....♥ پاسخ : |
این نظر توسط بهارنارنج در تاریخ 1394/05/24 و 1:16 دقیقه ارسال شده است | |||
دلم پاییز میخواهد..!
ترجیحا مهرماه... باران هم ببارد... وتنهایی... دلم قدم زدن میخواهد.. از اینجا تا جایی بی انتها ... تا اوج لمس رنگ برگها .... همین.... پاسخ : |
این نظر توسط shima در تاریخ 1394/05/19 و 22:01 دقیقه ارسال شده است | |||
یه ٰوقــتایے
ﯾﻬـﻮ ﺗﺼﻤیـﻢ ﻣﯿﮕـﯿﺮﯼ ﻋـﻮﺽ ﺷـی ! ﻧﺸـﻮﻥ ﻣﯿـﺪﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ٰﺁﯾﻨـﺪﻩ ﺍﻣﯿــﺪﻭﺍﺭﯼ! آهنـﮓ ﺷـﺎﺩ ﭘﻠـی میکنی شیطـﻨﺖ ﻣﯿﮑﻨـی! ﯾــﻪ ﻣـﺪّﺕ ﺍﺩﺍﻣـﻪ ﻣﯿـﺪﯼ!! و ٰبعدش ... ﺑـﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﺗﻤـﻮﻡ ﺍﻭﻥ ﻣﺪﺗـے ﮐﻪ ﺧـﻮﺩﺗـﻮ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘـے ﻭ ﺗﻈﺎﻫـﺮ ﮐـﺮﺩﯼ ! گٰـﺮﯾـﻪ ﻣﯿﮑﻨــے... پاسخ : |
این نظر توسط shima در تاریخ 1394/05/19 و 0:15 دقیقه ارسال شده است | |||
⇄فــــــاز سنگین یعنی⇄
★به شکم رو تخـــــت خوابیدی★ با یـــــک دل پر درد ☜یک هدســــــــت☞ †بــا کــلی آهـــنگـــ† ⇡گریهـــــــــ⇡ ✘بالشت خیـــــــــس✘ هـــــــــــــــه |
این نظر توسط یه دوست در تاریخ 1394/05/17 و 0:24 دقیقه ارسال شده است | |||
امشب از دفتر عمرم صفحاتی خواندم
چون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم همه ی دفتر عمرم ورقی بیش نبود همه در دفتر من حسرت دیدار تو بود پاسخ : |
این نظر توسط یه دوست در تاریخ 1394/05/17 و 0:09 دقیقه ارسال شده است | |||
دنیای من…
“مجازیش” هم غمگین بود! پاسخ : |
این نظر توسط یه دوست در تاریخ 1394/05/16 و 23:58 دقیقه ارسال شده است | |||
روزهایم
همچون برگ های پاییز غروب که می شود می افتد … نمی دانم درخت زندگیم چند برگ دارد…؟! فقط می دانم پاییز است… پاسخ : |
این نظر توسط یه دوست در تاریخ 1394/05/16 و 23:55 دقیقه ارسال شده است | |||
نه من دستهایش را رها میکنم
نه او دلش می اید از من جداشود وهمیشه وهمه جا باهمیم منو تنهایی پاسخ : |
این نظر توسط simin در تاریخ 1394/05/14 و 20:12 دقیقه ارسال شده است | |||
close
گاه یک سنجاقک به تو دل میبندد و تو هر روز سحر می نشینی لب حوض تا بیاید از راه از خم پیچک نیلوفرها روی موهای سرت بنشیند یا که از قطره آب کف دستت بخورد گاه یک سنجاقک همه ی معنای یک زندگی است پاسخ : |
این نظر توسط irankeys در تاریخ 1394/05/13 و 21:25 دقیقه ارسال شده است | |||
سلام وب خوبی داری اگه موافق تبادل لینک بودی بهم بگو لینکتون کنم شمام لینک کن راستی یه خبر خوب اون وبسایت و وبلاگهایی که با سایت تبادل بنر یا لینک میکنن بهشون لایسنس آنتی ویروس نود32 و چند تا آنتی ویروس معروف جهان نصف قیمت میدیم بخدا حیف نخری اونم لایسنس آنتی ویروس که این همه گرونه یچیزیم هست قانونیه پاسخ : سلام ممنون،لینکین دیه |: |