تربیت خود و فرزندان

380

          DUYĞU  
            بازدید : 4210
          یکشنبه 24 آبان 1394
           نظرات (35)
        

بزرگی را گفتند تو برای تربیت فرزندانت چه می کنی؟

گفت هیچ کار .

گفتند: مگر می شود؟

پس چرا فرزندان تو چنین خوبند؟

گفت: من در تربیت خود کوشیدم, تا الگوی خوبی برای آنان باشم.

فرزندان راستی گفتار و درستی رفتار پدر و مادر را می بینند.

نه امر و نهی های بیهوده ای که خود عمل نمی کنند.

ارسال نظر برای این مطلب

	این نظر توسط negin در تاریخ 1394/10/29 و 17:05 دقیقه ارسال شده است

			بـیـهـو د ه و ر ق مـی خـو ر نـد تـقـو یـم هـا ی ِ جـهـا ن ر و ز هـا ی ِ مـن هـمـه یـک ر و ز نـد شـنـبـه هـا یـی کـه فـقـط پـیـشـو نـد شـا ن عـو ض مـی شـو د . . . پاسخ :

	این نظر توسط atefeh در تاریخ 1394/10/17 و 10:20 دقیقه ارسال شده است

			انـ؁ـقدر ڪـًًًًًِِْْـًًًًًِْـًـًًًًًًــ ًًًًًٌٍٰٰٓٓٓـًًًًٰٓـہ مـٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍـٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍ ٍٍٍٍٍــٍٍٍــٍٍٍٍٍـٍٍٍٍٍٍٍــٍٍٍ ٍٍـٍٍٍٍار تو ً اسـ؁ـتین پـًًًًًًًــْْْْْْـٍٰٓـًًًًٰٓرو رش دادیـٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍــٍٍٍــ ٍٍٍٍٍـٍٍٍٍٍٍم قـ؁ـارچ پِْْـًًًًًًـٍٰٓـًًًًٰٓٓــًًًًً ًـًًرورش دادٍٍٍٍٍٰٓٓهٍ بـ؁ـودیم بـِْْـًًًًًًـٍٰٓـًًًًٰٓٓــًًًً ًًـًًے شٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍـٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍـٍٍٍ ٍٍٍٍٍــٍٍٍــٍٍٍٍٍـٍٍٍٍٍٍٍڪ الاڹ یـ؁ـڪے ازکـــًًًًًٌــًًًـًًًـًًًًـارآ فـٍــٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍـٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍـٍ ٍٍٍٍٍٍٍــٍٍٍــٍٍٍٍٍـٍٍٍٍٍٍٍیرا نای نـ؁ـمونہ کِْْـًًًًًًـٍٰٓـًًًًٰٓٓــًًًًٌ ًــًًًـًًًـًًًًـشور بٍٍٍٍٍٰٓٓـٍـٰٓـٰٓٓـٍٍٰٰٰٰٰٓٓٓٓ ـًًًًٰٓــٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍـٍٍٍٍٍٍ ٍٍٍٍـٍٍٍٍٍٍٍٍودیمٍ هـʘ͜͡ʘــِْْـًًًًًًـٍٰٓـًًًًٓ ٰٓــًًًًًٌــًًًـًًًـًًًًـٰٓٓـٓ ٍٍٰٰٰٰٰٓٓٓـًًًًٰٓــٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍ ٍٍٍـٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍـٍٍٍٍٍٍٍٍــٍٍٍــ ٍٍٍٍٍـٍٍٍٍٍٍٍہ پاسخ :

	این نظر توسط atefeh در تاریخ 1394/10/17 و 10:20 دقیقه ارسال شده است

			پــــٰٓـٰٓʘ͜͡ʘـٰٓـــــره خیابونـــــَِـََـ̰̭ـ̰̭ـٍِـَِـَ ِـَِـا✌️ از فرشتــــــــه هــــٰٓـٰٓʘ͜͡ʘـٰٓـــــای شیطـــــَِـََـ̰̭ـ̰̭ـٍِـَِـَِـَ ِـان✌️ صفــــٰٓـٰٓʘ͜͡ʘـٰٓـــــت همیشــــٰٓـٰٓʘ͜͡ʘـٰٓـــــه✌️ تــــــــو نـــــَِـََـ̰̭ـ̰̭ـٍِـَِـَِـَِـ خ سرشـــــَِـََـ̰̭ـ̰̭ـٍِـَِـَِـَ ِـت مائــــــــه✌️ شیطــــٰٓـٰٓʘ͜͡ʘـٰٓـــــان چـــــَِـََـ̰̭ـ̰̭ـٍِـَِـَِـَِـ ه بــــــــد ✌️هــــــــــــــ ๏_๏ــــــــــــــه✌️ پاسخ :

	این نظر توسط atefeh در تاریخ 1394/10/17 و 10:20 دقیقه ارسال شده است

			رو پــــٓٓـٰٓـٓـٓدالـتــــٓٓـٰٓـٓ ـٓــ اونـقــــٓٓـٰٓـٓـٓــد بـگـــــازو بـعــــٓٓـٰٓـٓـٓد بـگــــٓٓـٰٓـٓـٓـو دنـیا بــا مــــٓٓـٰٓن بـســــٓٓـٰٓـٓـٓـاز پاسخ :

	این نظر توسط عشق خسته در تاریخ 1394/10/14 و 19:06 دقیقه ارسال شده است

			سلام ممنونم ازتون که هنوزم به وبم می آیید و بازم ممنونم که این چنین مطالب ناز و زیبایی برای من می گذارید .... مرسی = D> همیشه عالی هستید زنده و سلامت باشید ..... یلدای نازتون هم مبارک بوده باشه ان شاالله پاسخ : سلام مرسی عزیزم،همچنین موفق باشین

	این نظر توسط simin در تاریخ 1394/10/03 و 21:48 دقیقه ارسال شده است

			همیشه، ساده از کنار ساده ترین لحظاتمان گذشتیم، از چای خوردنهای کنار هم، از مرافعه های شیرین بر سر آخرین دانهء سیب زمینی توی بشقاب، از نیمکت همیشگی مان توی پارک، از بستنی فروشی شلوغ سر چهار راه، از آدمهایی که زیر و بم روحشان را بلد بودیم، از آدمهایی که زیر و بم روحمان را بلد بودند، از دوستت دارم هایی که نفهمیدیم و از هم دریغ کردیم، از راه رفتن های توی خیابانی که ردیف درختهایش را از بر بودیم، از قدمهایی که باید با هم برمی داشتیم و صد حیف برنداشتیم. دور شدیم از تمام دوست داشتنی هایمان ، فاصله گرفتیم از هم، نفهمیدیم فاصله را که نامرد است، که بیرحم است، که وقتی بیاید و بنشیند بین لحظه های مان دیگر هیچ چیز به جای اولش برنمی گردد، دیگر هیچوقت نه آن خیابان، خیابان می شود، نه آن نیمکت ، نیمکت.... پاسخ :

	این نظر توسط simin در تاریخ 1394/10/01 و 17:57 دقیقه ارسال شده است

			چه رسم جالبی است... محبتت را میگذارند پای احتیاجت صداقتت را میگذارند پای سادگیت سکوتت را میگذارند پای نفهمیت نگرانیت را میگذارند پای بی کسیت و آنقدر تکرار می کنند که خودت باورت میشود که تنهایی و بیکس و محتاج... پاسخ :

	این نظر توسط simin در تاریخ 1394/10/01 و 17:14 دقیقه ارسال شده است

			گاهی دلمان از هر چه آدم است میگیرد.... گاهی دلمان دو کلمه حرف مهربانانه میخواهد.... نه به شکل دوستت دارم و یا نه به شکل بی تو می میرم.... ساده... شاید مثل: دلتنگ نباش, فردا روز دیگریست... . پاسخ :

	این نظر توسط negin در تاریخ 1394/10/01 و 14:07 دقیقه ارسال شده است

			یلدا مبارک... پاسخ : ممنون ،همچنین

	این نظر توسط دلسوختگان در تاریخ 1394/09/21 و 20:37 دقیقه ارسال شده است

			عاشق شدم و عشق مرا بد نام کرد داروغه شنید و مرا زندان کرد در خلوت زندان به خود نالیدم عاشق شود آنکس که مرا عاشق کرد ... هر دم به بهانه ای تو را یاد کنم افسرده دلم به یاد تو شاد کنم بی تو دل من چو کلبه ای خاموش است با یاد تو این خرابه آباد کنم ... پاسخ :

1 2 3 4 صفحه بعد

لاچین

حکایت

دل نوشته ها

مطالب کوتاه و آموزنده

زبان تورکی

داستان کوتاه

بحث آزاد

مناسبتها

اشعار

شعرهای تورکی

شعرهای کوتاه

شعر

جملات و تصاویر

جملات آموزنده

جملات عاشقانه

جملات متفرقه

گالری عکس

عکسای عاشقونه

نی نی

متحرک

عکس نوشته ها

مناظر

نقاشیهای ایرانی

گلهای زیبا

سرگرمی

سوال و جواب

حکایت طنز

خنده دار

ترول

تربیت خود و فرزندان