loading...
ミ★ミلاچیــــــــــــــنミ★ミ
DUYĞU بازدید : 467 جمعه 24 مهر 1394 نظرات (0)

 

این داستان پاکدامنی و آزادگی مهمترین عناصر شخصیتی یک دختر ترک آزربایجانی را تشکیل میدهند.این پاکدامنی و آزادگی نمودهای بسیار زیبایی در فولکلور و فرهنگ آزربایجان داشته است.یکی از بهترین نمونه شرافت دختران ترک را میتوان در داستان سارای جستجو کرد.احتمالا بسیاری از ما فیلم یا داستان سارای را دیده یا شنیدهایم و یا حداقل از مضمون آن باخبر هستیم.

داستان سارای اینطور آغاز میشود که در کنار رودخانه ی آرپا چایی که در نزدیکی مرز دو آزربایجان جاریست در یکی از دهات نزدیک آن دختری ساری تللی(گیسو طلا) و آلا گؤز(چشم شهلا) به دنیا می آید.پدر و مادرش نام این دختر را سارای که در ترکی تحلیل یافته ساری آی(ماه طلایی ) میباشد میگذارند.

 

سارایِ داستان در طبیعت آزربایجان پرورش می یابد و دختری ماه رو میشود.بزرگان ده سارای را به پسری به نام خان چوبان نامزد میکنند. روزی چشم خان ده به سارا میافتد. خان ، پدر سارای را فرا میخواند و ازاو میخواهد که سارای را به عقد او در آورد.پدر سارای که مرد ریش سفیدی بود و به خان چوبان قول مردانه داده بود و مصداق آتاسؤزی(ضرب المثل) آزربایجانیکیشی توپوردوغون یالاماز) پیشنهاد خان ده را رد میکند.خلاصه از خان اصرار و از پدر انکار و در این موقع است که خان متوسل به زور شده و او را مورد ضرب و شتم قرارداده و سارای را تهدید میکند که در صورت سربازدن از خواسته ی خان دیگر پدر خود را نخواهد دید چون او پدرش را خواهد کشت.سارای که به جز پدر کسی را نداشت و نمیتوانست رنج و عذابش را ببیند بر خلاف علاقه ی وافرش به خان چوبان و قولی که به او داده بود تن به خواسته ی خان ظالم داد.

 

و روزی که سارای گفت که آماده ازدواج با خان میباشد همه از این تصمیم او متحیر شدند ولی او چاره ای جز این نداشت چون او شیر دختر ترک آزربایجانی بود و پاکدامن و سارای به دنبال خان راهی شد اما در راه تنش را به آب جاری آرپا چای سپرد و خود را جاودانه ساخت.

 

یکی از اشعار فولکولور و معروف آزربایجانی (آپاردی سئللر سارانی) است که براساس داستان سارای ساخته شده و از سالیان دراز به اشکال مختلف سینه به سینه نقل شده و امروزه یکی از شاهکارهای فولکلوریک آزربایجان به شمار میرود.

 

گـئـدیـن دئـیـیـن خـان چـوبـانـا

گـلمه‌ سیـن بـو ائـل موغانـا

گـلسه بـاتـار نـاحق قـانـا

آپـاردی سئـللر سارانـی

بـیر آلا گــؤزلو بـالانـی

آرپـا چـایـی درین اولماز

آخار سویو سرین اولماز

سارا کیــمی گـلـین اولماز

آپـاردی سئـللر سارانـی

بـیر آلا گؤزلو بـالانـی

آرپـا چایی آشدی داشدی

سئل سارانـی قـاپـدی قـاچدی

هر گـؤره‌ نـیـن گـؤزو یاشدی

آپـاردی سئـللر سـارانـی

بـیر آلا گـؤزلو بـالانـی

قـالی گـتـیر اوتـاق دوشه

سارا یـئـری قـالدی بـوشا

چوبـان الین چیخدی بـوشا

آپـاردی سئـللر سـارانـی

بـیـر آلا گـؤزلو بـالانـ

 

DUYĞU بازدید : 2026 جمعه 21 آذر 1393 نظرات (46)

 

دوست دیرینه اش در وسط میدان جنگ افتاده ، می توانست بیزاری و نفرتی

که از جنگ تمام وجودش را فرا گرفته ، حس کند.سنگر آنها توسط نیروهای

بی وقفه دشمن محاصره شده بود.



سرباز به ستوان گفت: که آیا امکان دارد بتواند برود و خودش را به منطقه

مابین سنگرهای خود دشمن برساند و دوستش را که آنجا افتاده بود بیاورد؟


ستوان جواب داد: می توانی بروی اما من فکر نمی کنم که ارزشش را داشته 

 باشد، دوست تو احتمالا مرده و تو فقط زندگی خودت را به خطر می اندازی.



حرف های ستوان را شنید ، اما سرباز تصمیم گرفت برود به طرزمعجزه 

 آسایی خودش را به دوستش رساند، او را روی شانه های خودگذاشت

 و به سنگر خودشان برگرداند ترکش هایی هم به چند جای بدنش اصابت کرد.



وقتی که دو مرد با هم بر روی زمین سنگر افتادند، فرمانده سرباز زخمی

را نگاه کرد و گفت: من گفته بودم ارزشش را ندارد، دوست تو

مرده و روح و جسم تو مجروح و زخمی است.



سرباز گفت: ولی ارزشش را داشت ، ستوان پرسید منظورت چیست؟

او که مرده، سرباز پاسخ داد: بله قربان! اما این کار ارزشش را داشت

زیرا وقتی من به او رسیدم او هنوز زنده بود

و به من گفت: می دانستم که می آیی....



 همیشه نتیجه مهم نیست .

کاری که تو از سر عشق وظیفه انجام می دهی مهم است.

مهم آن کسی است یا آن چیزی است که تو باید

به خاطرش کاری انجام دهی. پیروزی یعنی همین.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 141
  • کل نظرات : 4406
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 17
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 16
  • بازدید امروز : 201
  • باردید دیروز : 17
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 407
  • بازدید ماه : 2,008
  • بازدید سال : 19,633
  • بازدید کلی : 424,276
  • ↘↙
    آدرس وبلاگ دیگرم
    در صورت تمایل دیدن فرمایید.